خلاصه کتاب یادداشت هایی بر سیاره مشوش
جامعهی مدرنی که ما در آن زندگی میکنیم بهطرز وحشتناکی ذهن ما را بیمار کرده است. جامعهای که دائماً این احساس را درون ما ایجاد کرده که گویی نحوهی زندگی کردن ما اشتباه است و مشکلی در وجود ما قرار گرفته که احساس نارضایتی، عدم کافی بودن و لذت نبردن از لحظاتمان را تشدید میکند.
زمانی که مت هیگ در بزرگسالی نوعی از افسردگی را تجربه میکرد، مدت زمان زیادی را به یافتن روشهایی اختصاص داد که نقش مثبت و منفی دنیای مدرن در بهبود وضعیت سلامت خودش را شناسایی کند. مشاهدات و تجربیات مت هیگ در کتاب یادداشت هایی بر سیاره مشوش گردآوری شده و نگاهی به این موضوع میاندازد که چگونه پیشرفتهای اجتماعی، تجاری و فناوری در دنیای امروزی میتوانند مانع شادی ما شوند.
بخشی از متن کتاب یادداشت هایی بر سیاره مشوش
ترسیده بودم. نمیشد نترسم. اضطراب یعنی همین ترسیدن. فاصلهی حملهها کمتر و کمتر میشد. اینکه به چه سویی میروم نگرانم میکرد. انگار ناامیدی حدی نداشت. سعی کردم تا حواس خودم را پرت کنم و از این حال بیرون بیایم. بااینحال، به تجربه میدانستم اجازه ندارم به سراغ الکل بروم. بنابراین، کارهایی کردم که پیش از آن کمکم کرده بودند تا از چاه بیرون بیایم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.