کتاب پیتر نیمبل و چشم های شگفت انگیزش

خلاصه کتاب

کتاب پیتر نیمبل و چشم‌های شگفت انگیزش به قلم جاناتان آکسییر، پرفروش‌ترین نویسندۀ نیویورک تایمز، داستانی بسیار جذاب و هیجان‌انگیز است که قصه ماجراجویی پسری نوجوان را پس از یافتن یک جعبۀ جادویی روایت می‌کند. این کتاب نخستین جلد از مجموعه داستان پیتر نیمبل است.

248.000 تومان

توضیحات کتاب پیتر نیمبل و چشم های شگفت انگیزش

درباره کتاب پیتر نیمبل و چشم‌های شگفت انگیزش:

جاناتان آکسییر (Jonathan Auxier) داستان یک پسربچه یتیمی را روایت می‌کند که از نعمت بینایی محروم است و روزگارش را با دزدی می‌گذراند. او در یک بعد از ظهر سرنوشت‌ساز، جعبه‌ای از دوره‌گردی مرموز می‌رباید. درون جعبه سه جفت چشم است که هر کدام داستان عجیب و سحرآمیز خود را دارند؛ پیتر بی‌درنگ نخستین جفت را به چشمانش زد و وارد سرزمین غریبی شد و مأموریت نجات دادن جان افراد بی‌گناهی را یافت. او در این مأموریت پرخطر با یار دیرینه‌اش، شوالیه‌ای عجیب همراه است که به طرز ناگواری شبیه به چیزی میان گربه و اسب شده است.

مجموعه داستان جذاب پیتر نیمبل و چشم‌های شگفت انگیزش (Peter Nimble and His Fantastic Eyes) با داستان هیجان انگیز ماجراجویی پیتر، سِرتود و پروفسور کیک ادامه می‌یابد. این اثر فانتزی با فضاسازی بی‌نظیر، شما را در پیچ و خم سفرهای سحرآمیز پیتر به جزیره‌های ناشناخته غرق خواهد کرد.

افتخارات کتاب پیتر نیمبل و چشم‌های شگفت انگیزش:

– نامزد جایزه ادبی مونیکا هیوز در بخش داستان فانتزی تخیلی سال 2012
– دریافت جایزه Diamond Willow در سال 2013

خواندن کتاب پیتر نیمبل و چشم‌های شگفت انگیزش به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

تمامی نوجوانان علاقمند به داستان‌های جادویی و سحرآمیز را به خواندن این اثر شگفت‌انگیز دعوت می‌کنیم.

در بخشی از کتاب پیتر نیمبل و چشم‌های شگفت انگیزش می‌خوانیم:

راندن ماشین پرنده سخت‌تر از آن چیزی بود که سِر تود انتظارش را داشت. راستش، او به نوعی امیدوار بود این وسیله خودش حرکت کند؛ مثل بقیه‌ی اختراعات پادشاه. به‌هرحال، این کشتی خیلی بیشتر از بقیه‌ی دستگاه‌ها به نیروی متصدیانش احتیاج داشت. چند دقیقه‌ای آتش‌خفه‌کن را امتحان کرد تا توانست کشتی را در ارتفاع مناسبی نگه دارد. بقیه‌ی کارها آن‌قدرها سخت نبود؛ دوتا پدال به پروانه‌ی کشتی وصل بود که برای پیش بردن ماشین، باد کافی تولید می‌کرد. چون دست نداشت، کار کردن با سکان کمی سخت بود، اما سِر تود با کمی تمرین توانست از سُم‌های جلویش برای کنترل کردن اهرام‌ها استفاده کند تا کشتی به پیشروی خود ادامه دهد.

اوضاع برای سایمون هم سخت بود؛ او دچار هوازدگی شده بود. وقتی با بال‌های خودش پرواز می‌کرد، همه‌چیز خوب بود، اما روی این سبد جُنبنده که نشسته بود، می‌ترسید و حالت تهوع داشت. بعد از اینکه دید شکمش بد کار می‌کند، تصمیم گرفت کنار سبد بالن پرواز کند و فقط وقتی بال‌هایش خسته شد، سر جایش بنشیند.

در این فاصله، سایمون به امید اینکه کشتی پرنده سرعت بیشتری بگیرد، مشغول بیرون انداختن کل سلاح‌ها شد. نیزه‌ها، زره‌ها، تورها و چاقوها را با چنگال‌های سوخته‌اش برمی‌داشت و توی پرتگاهِ بزرگ می‌انداخت. همچنان‌که ماشین پرنده سبک‌تر می‌شد، سریع‌تر حرکت می‌کرد. خیلی زود، پرواز کردن در کنار کشتی غیرممکن شد و سایمون مجبور بود تسلیم شود و بقیه‌ی مسیر را توی سبد بنشیند و حالت‌های تهوع گه‌گاهی را تحمل کند.

عمارت خیلی زود پشت سرشان ناپدید شد و با افق تاریک درهم آمیخت. کیلومترها به‌همین صورت پرواز کردند. تاریکی وسیعی از هر طرف احاطه‌شان کرده بود. سایمون بیشتر وقت‌ها به مغاک زُل زده بود و بی‌شک خودش را آماده‌ی نبرد می‌کرد.

فروشگاه آیهان بوک این کتاب را در اختیار شما علاقه مندان قرار داده است.

کتاب های مرتبط

نظرات شما

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب پیتر نیمبل و چشم های شگفت انگیزش”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *