معرفی کتاب مکتوب
اثری شگرف از نویسندهای سرشناس و پرافتخار؛ کتاب مکتوب حاوی قطعاتی کوتاه از پائولو کوئیلو، نویسندهی سرشناس اهل برزیل است. این قطعات اغلب داستانکهایی تمثیلیاند که نکتهای فلسفی یا الهیاتی را در قالب روایتی کوتاه به خواننده گوشزد میکنند.
درباره کتاب مکتوب
در همهی فرهنگها حکایتهایی عرفانی وجود دارند که ما را به اندیشیدن در باب جایگاه خود در جهان دعوت میکنند. پائولو کوئیلو (Paulo Coelho) در کتاب مکتوب (Maktub) چنین تمثیلهای کوتاهی را گردآوری و منتشر کرده است. این داستانهای کوتاه مجموعهای از یادداشتهایی هستند که او ظرف یک سال در نشریهی برزیلی فولها (Folha) به انتشار رساند و توجه بسیاری از خوانندگان این نشریه را به خود جلب کرد. این نوشتهها، به گفتهی خود نویسنده، ریشه در تجارب عرفانی فرهنگهای مختلف در مسیر یافتن شادی دارد. انتخاب عنوان «مکتوب» برای این حکایتهای کوتاه اشاره به مفهوم الهیاتی این کلمه در عرفان شرقی و نگاه جبرگرایانهی ادیان ابراهیمی دارد. مکتوب از کلماتی است که بارها در کتابها و متنهای مختلفی از پائولو کوئیلو مورد استفاده قرار گرفته است.
مکتوب از نظر پائولو کوئیلو سرنوشت از پیش نگاشته شدهی همهی انسانها است. او با استفاده از تمثیلهای کوتاهی که کنار هم قرار داده بار دیگر ایدهای را مطرح میکند که پیش از این در کتاب «کیمیاگر» نیز به شیوهای متفاوت به آن پرداخته بود؛ از نظر او زندگی ما حاصل سرنوشتی مکتوب و واجد معنایی نهفته در تقدیر الهی است. قطعات کتاب مکتوب سرشار از نکات بدیع فلسفی، مذهبی و روانشناختیاند. کوئیلو در نگارش این اثر از دانستههای وسیع خویش در باب حکمتها و فلسفههای شرقی بهرههای فراوانی گرفته است. طول هر یک از حکایتهای کتاب مکتوب به زحمت به یک صفحه میرسد. این قطعات را میتوان داستانک نامید، داستانکهایی تمثیلی که هدف از نگارش آنها انتقال پیام یا محتوایی اخلاقی بوده است.
سورن کیرکگور، فیلسوف و متأله بزرگ دانمارکی، در کتاب «بیماری منتهی به مرگ» برای توصیف وضعیت رقتانگیز انسانها در زندگی از تمثیلی گویا بهره میگیرد: او زندگی را به یک ساختمان، و آدمیان را به ساکنان این ساختمان تشبیه میکند. به زعم او، آنهایی که درگیر نفس و تمناهای تنانهاند، چنان است که گویی در تحتانیترین طبقاتِ ساختمانِ زندگی به سر میبرند. در مقابل، انسانهایی که از بند تعلقات مادی رها شده و زندگی را وقفِ پرورش روحِ خویش کردهاند، ساکنان طبقات فوقانیِ ساختمانِ زندگیاند. کیرکگور میگوید نکتهی شگرف آن است که اغلب آدمیان، ترجیح میدهند ساکن زیرینترین طبقات زندگی باقی بمانند، و اگر به آنها بگویی که میتوانند با اندکی ممارست به طبقات فوقانی عزیمت کنند، در پاسخ با انزجار رو ترش میکنند.
نمیدانیم پائولو کوئیلو آثار کیرکگور را خوانده یا نه، اما به سادگی میتوانیم در نوشتههای گوناگون او، خاصه در کتاب مکتوب، موافقت او را با بسیاری از آرای کیرکگور، خصوصاً آنچه از تمثیل شرحداده شده برمیآید، تشخیص دهیم.
به زعم پائولو کوئیلو انسان موجودی دوساحتیست. یک ساحت وجود او تجسم خیر و الوهیت، و ساحت دیگر وجودش آکنده از شرارت است. این دو جنبه از وجود آدمی در کشاکشی دائمی با یکدیگر به سر میبرند. انکار و طرد کامل هیچیک از این دو جنبه مقدور نیست. با این همه، مهارِ یکی به نفع دیگری ممکن و میسر است. کوئیلو میگوید انسان باید نهایت تلاش خود را برای کنترل جنبهی شیطانی وجود خود به کار گیرد، و این مهم میسر نمیشود، مگر با تقویت جنبهی الوهی وجود. کوئیلو این معانی عرفانی – مذهبی را به خوبی در کتاب پیش رو بیان کرده است.
کتاب مکتوب مناسب چه کسانی است؟
علاقهمندان به داستانهای فلسفی و دوستداران قصههای تمثیلی، بیش از همه از خواندن این اثر لذت خواهند برد.
جوایز و افتخارات پائولو کوئیلو
- دریافت نشان «شوالیهی هنر و ادب» از فیلیپ دوست _ بلازى، وزیر فرهنگ سابق فرانسه در سال ۱۹۹۶
- دریافت جایزهی «بامبی»، یکی از معتبرترین و قدیمیترین جوایز ادبی آلمان، در سال ۲۰۰۱
- دریافت جایزهی معتبر «کریستال» از انجمن جهانی اقتصاد در سال ۱۹۹۹
- و …
در بخشی از کتاب مکتوب میخوانیم
وسوسه
بیگانهای به صومعهی اسکتا رفت. سراغ کشیش را گرفت و گفت: «میخواهم زندگیام را بهتر کنم. اما نمیتوانم خودم را از افکار گناهآلود رها کنم.»
پدر روحانی متوجه شد که در بیرون، باد تندی میوزد، و به بیگانه گفت: «اینجا هوا خیلی گرم است. میتوانی از بیرون کمی باد بگیری و بیاوری تا اتاق را خنک کند؟»
بیگانه گفت: «غیرممکن است.»
راهب گفت: «همینطور بازداشتن خودت از اندیشیدن به آنچه خداوند را میآزارد غیرممکن است. اما اگر بدانی چگونه باید به وسوسهها پاسخ نه بدهی، هیچ آسیبی به تو نمیرسانند.»
Reviews
There are no reviews yet.