درباره کتاب مغازه جادویی
کتاب مغازه جادویی حاوی داستان واقعی یک جراح مغز و اعصاب است. این رمان نوشتهٔ جیمز رابرت داتی، جراح برجستهٔ مغز و اعصاب و استاد جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه استنفورد است که داستان زندگی «جیمز آر دوتی» را از دوران سخت کودکی او که در فقر در کالیفرنیا رشد میکرد تا موفقیتهای بعدیاش بهعنوان جراح مغز و اعصاب و کارآفرین روایت میکند. ماجرا از روزی شروع میشود که دوتی که در ایام کودکی خود به تمرین شعبدهبازی مشغول است، انگشت مصنوعی شعبدهبازی خود را گم میکند و برای خرید انگشت مصنوعی دیگری وارد یک مغازهٔ شعبدهبازی میشود. دوتی در این مغازه با زنی به نام «روث» روبهرو میشود. آشنایی او با روث پایهٔ هر آن چیزی است که در ادامهٔ رمان برای مخاطب روایت میشود. روث به دوتی مجموعهای از تکنیکهای ذهنآگاهی و تجسم را آموزش میدهد که به او کمک کند تا بر دوران دشوار کودکی خود غلبه کند و در زندگی حرفهای و شخصی خود به موفقیت دست یابد. تجربیات دوتی با روث او را به تحقیق درمورد ارتباطات بین مغز و قلب و کشف راههایی که ذهنآگاهی و شفقت میتواند بر سلامت جسمی و عاطفی ما تأثیر بگذارد، هدایت کرده است. رمان «مغازهٔ جادویی» را کتابی جذاب و الهامبخش دانستهاند که نکاتی خواندنی را درمورد اسرار مغز و قدرت قلب انسان ارائه میدهد. این رمان، خاطرات شخصی جیمز دوتی و علم و خودیاری را با هم ترکیب میکند تا به خوانندگان توصیههای عملی برای پرورش ذهنآگاهی و شفقت در زندگی خود ارائه دهد. گفته شده است که این اثر بهدلیل روایت داستانی جذاب، توضیحات قابلفهم مفاهیم پیچیدهٔ علمی و پیام الهامبخش امید و شفا مورد ستایش قرار گرفته است.
بخشی از کتاب مغازه جادویی
«پاسخی به ذهنم نمیرسید. تابهحال کسی ویژگی خاصی در من ندیده بود. میدانستم که اگر روث حقیقت را درمورد من و خانوادهام بداند اصلاً فکر نمیکند که من خاص هستم. نمیدانستم باید باور کنم که او این کار را برای من انجام میدهد یا نه. اما همصحبتی با او را دوست داشتم. زمانی که در کنارش بودم، از درون احساس خوبی داشتم. دوست داشتم که کسی مرا اینگونه دوست داشته باشد؛ اما این دوستداشتن از سوی فردی غریبه، عجیب بود. بهنظر میرسید مادربزرگ است، بهجز چیزی که در چشمانش بود. چشمان او پر از رمزوراز بود.»
Reviews
There are no reviews yet.