درباره‌ی کتاب لبخندهای توخالی
دوستی یکی از ارزشمندترین پیوندهای زندگی است؛ در حقیقت دوستان، خانواده‌ای هستند که ما خودمان انتخابشان می‌کنیم. دوستان لحظات خوب و بد را با هم شریک می‌شوند، در شادی ما شادند و در غصه کنارمان هستند تا سنگینی بار غم را تحمل کنیم. و وقتی به خطر بیفتیم، آن‌ها ما را فراموش نمی‌کنند، بلکه جان و زندگیشان را در دست می‌گیرند تا برای نجاتمان کاری کنند. درست مانند کوکو، برایان و فیل در داستان کتاب لبخندهای توخالی (Empty Smiles) نوشته‌ی کاترین آردن (Katherine Arden). این سه نفر برای نجات دوستشان «اُلی» از بند مرد خندان حاضرند دست به هرکاری بزنند، حتی شده با او در بازی مرگ هم‌بازی شوند!
اُلی برای نجات جان عزیزانش با مرد خندان معامله‌ی شومی کرده و حالا سه ماهی می‌شود که اُلی ناپدید شده و هیچ اثری از او نیست. برایان، کوکو و فیل، سه دوست صمیمی‌اش، برای نجات او هرکاری کرده‌اند، حتی با مرد خندان وارد مذاکره شده‌اند و او به آن‌ها قول داده که دوستشان نجات پیدا خواهد کرد. حالا که سه ماه گذشته و تلاششان نتیجه‌ای نداشته، آن‌ها کم‌کم به این نتیجه می‌رسد که وعده‌ی مرد خندان برای نجات اُلی دروغی بیش نبوده و آن‌ها دوستشان را برای همیشه از دست داده‌اند. اما ناگهان، اتفاقی در شهر می‌افتد که نور امید را در دل این سه دوست روشن می‌کند…
پسری که مانند اُلی، ماه‌ها ناپدید شده بود، ناگهان سروکله‌اش پیدا می‌شود. پسر که تا سر حد مرگ ترسیده، علت گم شدنش را دزدیده شدن توسط یک مرد عجیب و ترسناک اعلام می‌کند و می‌گوید که آن مرد اهریمنی، در ازای رساندن یک پیام او را آزاد کرده: اینکه «اگر جرئت نجات دوستتان را دارید، به بازی من تن بدهید.»
بعد از این اتفاق فیل، کوکو و برایان خود را به آب و آتش می‌زنند تا هرطور که شده، اُلی را نجات دهند. از سوی دیگر اُلی که در سرزمین مه‌آلود گیر افتاده و هرروز به رازهای وحشتناک مرد خندان و کارناوالش پی می‌برد، تمام تلاشش را می‌کند تا به دوستانش بفهماند که کجاست و چطور باید او را پیدا کنند. مرد خندان مهره‌اش را حرکت داده و اولین قدم این بازی را برداشته. حالا نوبت دوستان اُلی است تا حرکت بعدی را انجام دهند، ولی مشکل اینجاست که این بازی، بسیار ترسناک‌تر و خطرناک‌تر از چیزی است که آن‌ها انتظارش را داشته‌اند…
نکوداشت‌های کتاب لبخندهای توخالی
- برای یک تجربه‌ی یک ماجراجویی واقعاً ترسناک، کتاب لبخندهای توخالی را انتخاب کنید. داستانی ترسناک و دلهره‌آور از ارواح، که مطمئناً حتی شجاع‌ترین خوانندگان را تا طلوع خورشید بیدار نگه می‌دارد. (B&N Reads)
- کاترین آردن هیچ‌وقت ما را از صحنه‌های هیجان‌انگیزی که وحشت را به جانمان می‌اندازد ناامید نمی‌کند و کتاب لبخندهای توخالی پر از این صحنه‌هاست. (School Library Journal)
- استفاده‌ی تخصصی و گام‌به‌گام از نشانه‌های حسی، مثل تصاویر، صداها و بوها، به تشدید وحشت صحنه‌های تعقیب و گریز کمک می‌کند. مسابقات شطرنج و مکالمات بین اُلی و مرد خندان، به این شخصیت شرور رنگ و بوی انسانی می‌بخشد و انگیزه‌ی او را برای مطرح کردن سؤالات بی‌پاسخ آشکار می‌کند. (Kirkus Reviews)
- کتاب لبخندهای توخالی با ارائه‌ی یک کارناوال ترسناک با پیچ و تاب و چرخش‌های میخکوب‌کننده، نتیجه‌ای ترسناک، شوم و رضایت‌بخش برای مجموعه‌ی دوست‌داشتنی «فضاهای خالی» رقم می‌زند. (The Nerd Daily)
کتاب لبخندهای توخالی برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب لبخندهای توخالی را به نوجوانانی که طرفدار کتاب‌های ترسناک و معمایی هستند، پیشنهاد می‌کنیم.
در بخشی از کتاب لبخندهای توخالی می‌خوانیم
کارناوال با قطار سفر می‌کرد و الیویا آدلر هم با آن‌ها هم‌سفر بود. او نمی‌دانست کجا هستند. مناظر مختلفی را می‌دید. گاهی مناطق شهری و و گاهی طبیعت وحشی. گاهی هوای آفتابی، گاهی مه‌آلود. اما هرگز نشانه‌ی واضحی وجود نداشت که بتواند تشخیص بدهد کجا هستند. یکی از واگن‌های قطار متعلق به الی بود. این تنها قسمتی از قطار بود که او دید. یک اتاق خواب، با یک تخت برنجی و یک حمام کوچک. یک اتاق نشیمن قدیمی با صندلی‌هایی که روکش‌های مخملی پاره و کهنه‌ای داشتند. وقتی از خواب بیدار شد و خود را برای اولین بار در قطار دید، متوجه شد که سرمای سختی خورده است. ماه مه بود، البته تعجبی نداشت. آخرین چیزی که به یاد می‌آورد، این بود که با لباس به دریاچه‌ی شامپلنگ پریده بود.
نقد و بررسی‌ها
هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.