معرفی کتاب سه شنبه ها با موری
کتاب سه شنبه ها با موری اثر حقیقی و تأثیرگذار میچ آلبوم، از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز است. داستان این کتاب براساس شرح رابطهی نویسنده با استاد بیمارش ” موری شوارتز ” روایت میشود. مرد بیماری که در آخرین روزهای زندگی میخواهد به درجه کمال برسد.
دربارهی کتاب سه شنبه ها با موری:
موضوع کتاب سه شنبه ها با موری (Tuesdays with Morrie) مربوط به رابطهی میچ با استاد بزرگ و زبردست جامعهشناسیاش است. دوستی آنها از زمان دانشجویی او و شرکت در کلاسهای درس روانشناسی اجتماعی موری شوارتز آغاز شد.
قهرمان اصلی داستان به بیماری سختی مبتلا شده، بیماری که به تدریج اعضای بدن او را از کار میاندازد و منجر به مرگ سلولی بافتها و ماهیچههای بدنش میشود، موری مرگ را پذیرفته؛ اما از آن جا که عاشق تدریس است، تا آخرین لحظات عمرش برای شاگردش، هر سهشنبه کلاس درس زندگی برگزار میکند و در مورد موضوعاتی مانند دنیا، حسرتها، مرگ، خانواده، ازدواج و بخشش به گفت و گو میپردازند.
کتاب سه شنبه ها با موری گنجینهای شیرین، تکان دهنده و عمیق است. اثری که اخلاقیات را در انسان غنی میسازد و آگاهی و روشنبینی هدیه میدهد. با این کتاب گریه میکنید، میخندید، یاد میگیرید و در نهایت به خاطر مفاهیم عمیقی که در آن مورد بحث قرار گرفته معنای زندگی را با همهی خوبیها و بدیهایش درک خواهید کرد.
محبوبیت کتاب سه شنبه ها با موری و قرار گرفتن در رأس جدول به عنوان پرفروشترین کتابهای سال، باعث شناخته شدن این اثر در سراسر دنیا شد به طوری که «اپرا مینفری» بر اساس آن، فیلمی تلویزیونی ساخت و از رسانههای ایران هم پخش شد.
کتاب سه شنبه ها با موری برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب سه شنبه ها با موری چگونه نگریستن به دنیا را به شما یاد میدهد و برای هر کسی که میخواهد دقیقتر به معنای زندگی فکر کند، مناسب است. کسی که زندگی را فراتر از روزمرگیهایی که انسان با آن درگیر است، میداند و میخواهد با حقایقی روبهرو شود که بیشتر انسانها ترس از مواجه شدن با آنها را دارند، میتواند این کتاب را برای آموختن انتخاب کند.
جملات برگزیدهی کتاب سه شنبه ها با موری:
– یک معلم در جاودانگی تو اثر میگذارد؛ و هرگز نمیتوانی بگویی که این تاثیر چه وقت پایان میپذیرد. (هنری آدامز)
– سرنوشت در برابر بسیاری از افراد سر تسلیم فرود میآورد، این خود انسان است که خودش را به خطر میاندازد. (اودن، شاعر مورد علاقهی موری)
– هر شب که میخوابم، میمیرم. و صبح روز بعد وقتی بیدار میشوم، دوباره متولد میشوم. (مهاتما گاندی)
در کتاب سه شنبه ها با موری میخوانیم:
سهشنبه بعدی هم پیش موری آمدم؛ و همچنین سهشنبههای دیگر همچنان ادامه پیدا کرد. بیش از حدی که کسی تصورش را بکند، من با بیصبری منتظر این ملاقاتها بودم. باید بگویم که من هزار کیلومتر پرواز میکردم تا موری رو به موت را ببینم. اما وقتی موری را میدیدم، همه چیز را فراموش میکردم. در آن لحظهها، از خودم بیشتر خوشم میآمد. از فرودگاه تا خانهی موری دیگر تلفن همراهم را برنمیداشتم. به توصیهی موری عمل میکردم. بگذار در انتظار به سر ببرند.
اوضاع روزنامهی دیترویت بهتر نشده که بدتر هم شده بود. درگیری میان اعتصابکنندگان و کارمندان جایگزین آنها هر روز بالاتر میگرفت. عدهای دستگیر میشدند، عدهای کتک میخوردند، و عدهای هم جلوی ماشینهای مخصوص دستگیر شدگان، روی زمین دراز میکشیدند. در این شرایط، دیدارهای من با موری جلوهای از عطوفت انسانی بود. ما از زندگی و عشق حرف میزدیم. دربارهی یکی از موضوعات مورد علاقه موری، یعنی محبت و همدردی حرف میزدیم و اینکه چرا جامعهی ما با آن تا این اندازه بیگانه بود.
قبل از ملاقات سومم با او، در مقابل فروشگاهی توقف کردم. پاکتهای مخصوص خرید این فروشگاه را قبلاً در خانهی موری دیده بودم. غذاهای تازه و حاضری را از پاکتها بیرون آوردم. وقتی وارد اتاق مطالعهی موری شدم، پاکتهای مواد غذایی را طوری بالا بردم که انگار به بانک دستبرد زده بودم. فریاد بلندی کشیدم و گفتم: «غذا آوردم رفیق!»
موری درحالیکه از شدت تعجب، حیرت زده شده بود، چشمانش را گرداند و لبخندی زد.
Reviews
There are no reviews yet.