معرفی کتاب سقوط
کتاب سقوط اثر آلبر کامو یکی از شناختهشدهترین نویسندگان دنیاست. این کتاب که در سال ۱۹۵۶ منتشر شد آخرین اثر داستانی کاملشدهی نویسنده است. این رمان داستانی درباره کمک به همنوع و عذاب وجدان است. نشرهای متعددی در طول سالیان به چاپ این کتاب در ایران اقدام کردهاند، که انتشارات آتیسا یکی از آنهاست.
کتاب سقوط با ترجمه مهتاب ابوالقاسمی به کوشش انتشارات آتیسا منتشر شده است.
درباره کتاب سقوط اثر آلبر کامو
کمتر علاقهمندی به حوزه ادبیات را میتوان یافت که نام آلبر کامو به گوشش نخورده باشد. وقتی دربارهی اثری از این نویسندهی مشهور صحبت میکنیم، باید خودمان را برای خواندن داستانی فلسفی آماده کنیم. داستانی که ما را به عمق خویش خواهد برد. معانی مختلفی را در ذهنمان از نو خواهد ساخت. توبه، گناه، عذاب وجدان و… کامو در کتابهایش به مفاهیم عمیق انسانی میپردازد. اما نه با نثری سخت و خستهکننده.
کتاب سقوط از زبان مردی به نام «ژان باتیست کلامنس»، شخصی که خود را «قاضی توبهکار» میخواند روایت میشود. قاضی توبهکار به تنهایی و با تکگویی شما را وارد ماجرا میکند. داستان از یک «بار» شروع میشود و کلامنس با فردی که آن را «آقا» خطاب میکند وارد گفتگو میشود. به او کمک میکند تا به فروشنده بگوید اکلیل کوهی میخواهد. در ادامه، کلامنس از شهر آمستردام میگوید و زمانی که در پاریس یک وکیل ماهر بود. او کمکم وارد داستان زندگی خودش میشود… وکیل مدافعی که عمری سر دیگران کلاه گذاشته، عیاشی کرده و هزار جور دوز و کلک برای پر کردن جیب خودش سوار کرده است حالا توبهکار شده و به ظاهر میخواهد از گناهان گذشتهاش دست بکشد اما دیو درونش نمیگذارد. او به گذشتهاش که نگاه میکند، خود را شریف و درستکار و پاکباز میبیند. دروغی بزرگ که خودش کاملا به آن واقف است و در طول مونولوگی درونی با خودش و به ظاهر خطاب به شنوندهای فرضی که او را آقای عزیز میخواند، پی میبرد که در جدال بین خیر و شر در آدمها همیشه شر پیروز بوده چون غریزه و هوای نفس پشت هر شری خانه دارد.
خواندن کتاب سقوط را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
افرادی که علاقهمند به خواندن کتابهای فلسفیاند. آنها که از جستجو در خود لذت میبرند و پی شناخت بهتر انسانند. همهی علاقمندان به کتاب که میخواهند با شاهکاری از نویسندهای معروف آشنا شوند. کتاب سقوط را به افرادی پیشنهاد میکنیم که دغدغهشان یافتن معنای زندگی است و همچنین به دنبال داستانی پرخواننده و پرتیراژ اما دمدستی نیستند.
چرا باید کتاب سقوط را بخوانیم؟
خواندن بعضی از داستانها باعث میشود به خود و دنیایی که در آن زندگی میکنیم و اتفاقات پیرامونمان بیشتر و با نگاهی عمیقتر بیندیشیم. سقوط به انسان امروزی کمک میکند تا معنی درست خود را بیابد و از هجوم اتفاقات پشت سر هم و گاه سرگیجهآور گریزی به درون خود بزند. سقوط کتابی است که مربوط به زمان و مکان خاصی نیست. برای همهی انسانهاست، در هر جا و هر زمان.
درونمایه کتاب سقوط چیست؟
سقوط درونمایهای فلسفی دارد. این کتاب نگاه کامو به انسان و اندیشههایش را نشان میدهد. او مفاهیمی مثل کمک به همنوع را بهگونهای ماهرانه به چالش کشیده و به مفهوم عذاب وجدان گذشته، و تلاش برای نجات از آن پرداخته است.
آیا کتاب سقوط دربارهی ابزوردیسم است؟
نمیتوان از کامو نام برد و به مکتب ابزوردیسم یا پوچگرایی (پذیرش پوچی) نپرداخت. بی شک او یکی از معروفترین افراد در این زمینه است. نام آلبر کامو و ابزوردیسم به هم گره خوردهاند و این اندیشه در تمامی کتابهایش دیده میشود. اما منظور کامو از پوچگرایی چیست؟ کامو هم کموبیش عقایدی مانند نیچه داشت. او وضع موجود جهان را با بیدادگریها و ظلمهایش نمیپذیرفت. او در اسطورهی سیزیف مینویسد: «تنها یک مسألهی واقعی فلسفی وجود دارد و آن هم خودکشی است.» او معتقد بود از نظر تاریخی بیشتر انسانها یا اعتقاد داشتند که زندگی پوچ است و بنابراین بهصورت ارادی خودکشی میکردند و آن را راهی نجاتبخش میدانستند، یا تلاش میکردند تا معنایی مصنوعی، مانند دین را وارد زندگی خود کنند و با آن به حیات خودشان معنی و مفهوم ببخشند. اما مسألهی مهم اینجاست که کامو معتقد است فلسفهی زندگی انسان در این دو راه خلاصه نمیشود. او با پذیرش واقعیت پوچی، برای زندگی انسان راه سومی را معرفی میکند. «ما میتوانیم دریابیم که زندگی پوچ و بیمعنی است، اما در هر حال به زندگی ادامه دهیم.» از نظر کامو افرادی که راه سوم را انتخاب میکنند قهرمانان پوچی نامیده میشوند. آنها افرادی هستند که با علم به پوچی بر علیه پوچی شوریدهاند و به اوج رسیدهاند. در کتاب سقوط نیز میتوانید چنین درونمایهای را بیابید.
چرا کامو نام سقوط را برای این رمان انتخاب کرد؟
کلامنس ابتدا خود را اینگونه معرفی میکند. وکیلی خوشقلب با محاسن اخلاقی بسیار. مشتاق کمک کردن به آدمهای نیازمند، از جمله بیوهزنها و یتیمها. او خود را شخصی معرفی میکند که در کمک کردن به هر فرد پیشقدم میشد و در نظرش همیشه انسانی بود که نیاز به محاکمه و بازخواستشدن نداشت. اما شبی شاهد خودکشی زنی از روی پل میشود. او چند لحظه پیش از کنار زن گذشته بود. اینجاست که سقوط او آغاز میشود. به ناگاه خود را تنها و گناهکار میبیند. متوجه میشود درواقع دوستی واقعی ندارد و زندگی برایش معنای اصلی خود را از دست میدهد.
نظر افراد مشهور درباره کتاب سقوط و آلبر کامو
ژان پل سارتر دربارهی کتاب سقوط گفته است: «زیباترین و فهمناشدهترین کتاب کاموست.»
ویل دورانت نیز دربارهی کامو گفت: «کامو در وسیعترین معنای کلمه انسانگرا بود. کامو اندیشه خود را از آسمان به امور انسانی هدایت کرد. تلاش میکرد که میراث فرهنگی انسان را حفظ کند، و انسانتر از آن بود که ایدئولوژیهایی را بپذیرد که به انسان فرمان میدهد تا انسان را بکشد.»
بخشی از متن کتاب سقوط
آه، باور کنید با تعریفکردن این چیزها هیچ رضایت خاطری بهمن دست نمیدهد. هنگامی که به آن دورانی میاندیشم که همهچیز از دیگران طلب میکردم و هیچچیز به آنها نمیدادم، زمانیکه آنها را در یخچال جا میدادم تا هر روز و هر موقعی که مناسب دانستم در دسترسم باشند، نمیدانم به این احساس عجیبی که در من بهوجود میآمد، چه نامی بگذارم. آیا اسمش شرمندگی نبود؟ بگویید ببینم، هموطن عزیز، شرمندگی کمی نمیسوزاند؟ بله؟ در این صورت یا همین شرمندگی است و یا یکی از این احساسهای مسخرهای که مربوط به شرف و آبرو میشود. اینطور بهنظرم میرسد که این احساس از موقعی که آن ماجرا را در مرکز حافظهام یافتهام و شرحش را بیش از این نمیتوانم بهتأخیر بیندازم، ماجرایی که بهرغم حاشیهرفتنها و تلاشهایم برای ساختن و پرداختن داستانهایی دیگر که امیدوارم شما قضاوت درستی دربارهشان بکنید، دست از سرم برنمیدارد.
Reviews
There are no reviews yet.