معرفی کتاب حرمسرای قذافی
کتاب حرمسرای قذافی نوشتهی خبرنگار فرانسوی آنیک کوژان یک افشاگری دربارهی زنانی است که قربانی تجاوز یکی از بزرگترین دیکتاتورهای تاریخ مُعمّر قذافی شدهاند.
آنیک کوژان به خاطر حرمسرای قذافی چند جایزه معتبر جهانی را از آن خود کرده است. او با سند و مدرک به ما نشان میدهد که قذافی هیولایی بیبدیل در بین همتایان دیکتاتورش بود. حرمسرای قذافی را با ترجمهی بیژن اشتری میخوانید.
دربارهی کتاب حرمسرای قذافی
در دنیا انسانهای زیادی بودهاند که خود را مسئول جان و مال دیگران دانستهاند. دیکتاتورهایی که بهخاطر قدرتشان آرزوهای دیگران را خراب میکنند. وقتی میخواهیم رهبرانی وحشتناک در تاریخ را نام ببریم، نام کسانی مثل: استالین، لنین، هیتلر، مائو به ذهنمان میآید. سالها قبل در لیبی دیکتاتوری حکومت میکرد که ویژگیهای پنهانی در شخصیتش داشت که ماجرای هولناکی را به تصویر میکشید، اتفاقی که باور کردنش در قرن بیست و یکم بسیار دشوار است. در کتاب حرمسرای قذافی نوشتهی آنیک کوژان رازهایی از زمان حکومت معمر قذاقی را میخوانیم.
معمر قذاقی 42 سال بر لیبی حکومت کرد و در دوران حکومتش جنایات خیلی وحشتناکی را انجام داد. دربارهی دیکتاتور لیبی نکتهای وجود دارد که وقتی در تلویزیون از سقوط او تصاویری را پخش کردند، از دید مردم پنهان ماند. کتاب حرمسرای قذافی روایتی غمگین و پردهبرداری از هیولای درون این دیکتاتور میکند.
کتاب حرمسرای قذافی کتابی متفاوت است، کتابی براساس واقعیت که داستانی نیست. کتابی که با خواندنش مو به تنتان سیخ میکند. نویسندهی این اثر آنیک کوژان، خبرنگاری فرانسوی که این کتاب را در سال 2013 منتشر کرد و مترجم این کتاب بیژن اشتری است. شخصیت اصلی این کتاب دختری به نام ثریا است که از مدرسه دزدیده شده و زندگی و آرزوهایش همگی، توسط دیکتاتور لیبی از بین رفت، البته دختران بسیاری در لیبی به سرنوشت ثریا دچار شدهاند و بیشتر آنها از ترس آبرو و رنجاندنشان هرگز چیزی نگفتند. اما ثریا این قانون نانوشته را زیرپا گذاشت!! او بسیار شجاع بود، چون افشای چنین رازی کار راحتی نبود، خیلی از مردم لیبی بعد از سقوط دیکتاتورشان نیز حاضر به اعتراف و صحبت دررابطه با رازشان نشدند. دختران محافظ قذافی که همیشه در تمام عکسهای او دیده میشدند، او را مانند مردی حامی حقوق زنان نشان میدادند که سورژهی بسیاری از عکاسان در سراسر جهان بودهاند، اما کسی از رازهای پشت دیوارهای بابالعزیزیه خبر نداشت، آنجا محل دفن آرزوی بسیاری از دختران لیبی بوده، مکانی که در قرن 21 مملو از خشونت و تجاوز و آزار جنسی بوده.
قذافی، جامعهی لیبی را هرطوری بود دستکاری کرده و هیچکس نمیتوانست حرفی از سواستفادههای جنسی بزند، هیچکس دربارهی تجاوز و وحشیگری علیه زنان چیزی نمیگفت، این موضوعات بسیار محرمانه بود و هیچ خانوادهای حتی کلمهای هم دراینباره نمیگفتند، حتی بعد از مرگ قذافی نیز این سکوت ادامه داشت، البته بیشتر افراد جامعه لیبی از این فساد خبر داشتند، ولی ترجیح میدادند حرفی نزنند.
خیلیها نیز به آنیک کوژان پیشنهاد میدادند که دربارهی این موضوع تحقیق نکند و میگفتند از این تحقیقات دست بکشد، اما زندگی ثریا و دختران دیگر نابود شده بود، و این انگیزهی آنیک را برای نوشتن این کتاب دوبرابر کرد و آنیک کوژان میخواست همهی دنیا صدای ثریا را بشنوند.
چرا باید کتاب حرمسرای قذافی را مطالعه کنیم؟
آنیک کوژان در این کتاب، رفتارهای فاسد مسئولان در حکومت سرهنگ قذافی را بررسی کرده است. کتاب حرمسرای قذافی بسیار شوکآور و بسیار تلخ است و برای خواندن این کتاب با آگاهی پیش بروید و ممکن است، هنگام خواندن این کتاب خیلی ناراحت بشوید، البته نباید فراموش کنیم که با خواندن این کتاب بسیار آگاه میشویم.
خواندن کتاب حرمسرای قذافی را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
اگر شما جزو علاقهمندان به تاریخ و حکومت کشورهای دیگر هستید این کتاب میتواند اطلاعات زیادی درمورد کشور لیبی و معمر قذاقی به شما بدهد..
تکه هایی از کتاب حرمسرای قذافی
من در شانزدهم فوریه، شاید تحت تاثیر انقلاب در حال شکوفایی لیبی، خانه را ترک کردم. این انقلاب شخصی کوچکم بود. آیا با این کارم باعث میشدم اعضای خانوادهام به من همچون زنی هرزه نگاه کنند؟ به خودم گفتم، باشد بگذار این طوری نگاهم کنند. حالا میتوانستند راحت هرچه که دلشان بخواهد دربارهام بگویند. میخواستم با حشام نامزد غیر رسمیام ازدواج کنم. درست است که من هنوز همسرش نشده بودم و رابطهام با او خلاف موجود در لیبی بود، اما من کسی بودم که همه حقوق قانونیاش به بیرحمانهترین شکل ممکن توسط کسی نقض شده بود که خودش نماد و تجسم قانون در لیبی بود: معمر قذافی. به خودم میگفتم چرا من باید قانون را محترم بشمرم در حالیکه قانون هرگز مرا محترم نشمرده بود؟ آیا اصلا آنها جرئت داشتند مرا به خاطر تمایلم برای زندگی با مردی که دوستش میداشتم محکوم کنند در حالی که مرد قدرت لیبی برای سالیان سال مرا به بند کشیده و مورد تعرض قرار داده بود؟
من و حشام صیغه ازدواج خواندیم و به خانه ییلاقی کوچکی که او برای خودش در حومه طرابلس ساخته بود رفتیم. او برای یک ماهیگیر کار میکرد و برای صید هشتپا به ته دریا میرفت. منتظرش میماندم و برایش غذا درست میکردم. هیچ چیز دیگری نمیخواستم. دوست داشتم در تظاهرات عظیم هفدهم فوریه در طرابلس شرکت کنم، اما امکانش فراهم نشد، چون فاصلهام با شهر خیلی زیاد بود. بنابراین پای تلویزیون نشستم و از شبکه الجزیره تصاویر زنده شورشهای مردمی علیه قذافی را دیدم.
Reviews
There are no reviews yet.