معرفی کتاب بینایی
کتاب بینایی اثر ژوزه ساراماگو، نویسندهی مشهور پرتغالی و برندهی جایزهی نوبل ادبی است. بینایی، دنبالهای از رمان مطرح ساراماگو یعنی کوری است. ساراماگو، رمان بینایی را در سال ۲۰۰۴ به زبان پرتغالی منتشر ساخت و نسخهی انگلیسی این کتاب در سال ۲۰۰۶ وارد بازار نشر شد.
درباره کتاب بینایی
ژوزه ساراماگو پس از اینکه رمان بسیار موفق و مطرح «کوری» را در سال ۱۹۹۸ میلادی نوشت، در رمان بینایی سراغ داستان دیگری در امتداد «کوری» رفت. بینایی دوازدهمین رمان ساراماگو به حساب میآید. ماجرا، تمثیلی دربارهی مردمان شهری است که بهطور مشکوکی آسیب دیدهاند و از همهگیری کوری رها شدهاند. شهری که ساراماگو دربارهی آن سخن میگوید با آنکه اسمی ندارد ولی مشخصات و بیانی که نویسنده دربارهی آن میدهد احتمالا به لیسبون –پایتخت پرتغال– اشاره دارد. حالا در این شهر در بهبوههی انتخاباتی بزرگ، ۷۰درصد از رأیدهندگان برگههای رأیشان را بهصورت خالی در صندوق رأی انداختهاند. همین موضوع عصبانیت و خشم دولت را به همراه دارد.
داستان کتاب بینایی با زبانی طنز بیانگر تحقیر اقتدار دولتی زورگو در همهی اشکال است؛ بهخصوص دولتی وحشتزده که مخالفانش را به نام خیانت، محکوم کرده و از آنها جاسوسی میکند. در نهایت دولتی که کاری را از پیش نبرده است، مجبور میشود پایتخت خود را به جای دیگری منتقل کند. پس از این حادثه است که آزادی مردم توسط دولت کم شده و به حالت تعلیق درمیآید. دولتی مستأصل که حالا به یک شخص بابت طرح مسئله رأی سفید دادن مردم، مظنون شده است. به همین خاطر قاتلی را سراغ آن شخص میفرستد. کشمکشها در رمان ادامه مییابد تا اینکه ساراماگو با پایانی ویرانگر مانند پایان «کوری»، خواننده را به مقصود و منظور خویش میرساند.
خرید کتاب بینایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن کتاب بینایی به علاقهمندان رمانهای معاصر جهان، بهخصوص رمانهای تمثیلی پیشنهاد میشود.
کتاب بینایی مناسب کدام رده سنی است؟
ارجاعات سیاسی و کنایههایی که ساراماگو به لیسبون میزند موجب میشود این رمان مناسب ردهی سنی بزرگسال باشد.
عنوان کتاب بینایی در زبان اصلی
عنوان کتاب در زبان اصلی Ensayo sobre la lucidez و در زبان انگلیسی Seeing است.
نظرات افراد و مجلههای مشهور درباره کتاب بینایی
ترنس رافرتی، نویسندهی کتاب «چیزی اتفاق میافتد: ده سال نوشتن دربارهی فیلمها»، تبحر ساراماگو در شخصیتپردازیهای جدی در جزئینگری و کمدی در کلینگری را میستاید. در عین حال، او معتقد است که رمان بینایی در نهایت صرفا دنبالهای بر یک اثر محبوب است. بااینحال خواندن این دنباله، بسیار بهتر از آن است که انسان دنبال خواندن کتابهای عجیبوغریب برود.
بوگراهان اینان، پژوهشگر آثار ساراماگو، مطلبی با عنوان «جنگ دروغها و افسانهها» را دربارهی کتاب بینایی نوشته است. اینان، اثر ساراماگو را فراتر از یک کتاب ادبی میداند. او معتقد است که این رمان نقشی دربارهی یک جهان آنارشیستی است که مردمان صلحطلبی را در خود جای داده است. اینان اتفاقی که در رمان میافتد را میدان نبرد دموکراسی میداند که بیش از حد خوب است.
فرناندا ایبرشتات، در مطلبی برای روزنامهی نیویورکتایمز، به ویژگیهای شخصیتی خودِ ساراماگو پرداخته است. او معتقد است اگر رمانهای ساراماگو حرفهای تندی راجع به دین، اجتماع، سیاست و غیره دارند، ناشی از تفکرات صریح و بیپردهی ساراماگو است. ایبرشتات، چرخشهای سیاسی ساراماگو از کمونیسم به سوسیال دموکراتیسم را یکی از اتفاقاتی میداند که شخصیت منحصربهفرد و ویژهی او را شکل داده است.
بخشی از متن کتاب بینایی
منتظر پاسخ تلفن که بود، گفت، این تقریباً همان حکایت کوه و محمد (ص) است، حالا که نمیتوانیم از رأیدهندگان ناشناس بپرسیم، بیاییم از خانوادههای خودمان بپرسیم، که میشناسیم، سلام، منم، بله، چهطور شده هنوز آنجا هستی، چرا برای رأیدادن نیامدهای، باران میبارد، خُب این را خودم میدانم، پاچههای شلوارم خیس خیس است، بله، شرمنده، فراموش کرده بودم که گفتی بعد از ناهار میآیی، معلوم است، زنگ زدم چون اینجا واقعاً اوضاع خراب است، فکرش را هم نمیکنی، شاید اگر بگویم از صبح تا حالا هیچکس برای رأیدادن نیامده است، باورت نشود، خُب، پس به امید دیدار، مواظب خودت باش. تلفن را خاموش کرد و با لحنی کنایهآمیز گفت، حداقل حالا یک رأی قطعی داریم، زنم بعدازظهر میآید. رئیس شعبهٔ اخذ رأی و ناظران به هم نگاه کردند. معلوم بود که انتظار میرود از الگوی منشی پیروی کنند و همان کار را انجام دهند، اما هیچکدام نمیخواستند اولین نفر باشند، اذعان به اینکه وقتی پای سرعت تصمیمگیری سریع و اعتمادبهنفس در میان باشد کسی به پای منشی نمیرسد، حس خوبی ایجاد نمیکرد. کارمندی که برای بررسی وضع بارندگی دم در رفته بود، زود دستش آمد که برای رسیدن به جایگاه منشی، باید خیلی زحمت بکشد تا بتواند مثل شعبدهبازی که خرگوشی را از کلاه بیرون میآورد، یک رأی از موبایل درآورد. با دیدن رئیس حوزهٔ اخذ رأی که در گوشهای، با تلفن همراه با خانهاش صحبت میکرد و با مشاهدهٔ دیگران که هر کدام با تلفن شخصیشان پچپچ میکردند، از امانتداری همکارانش در استفادهنکردن از تلفن ثابت سازمانی که فقط برای مصارف اداری بود و در نتیجه به نفع دولت صرفهجویی میکردند، خوشحال شد. تنها کسی که بهخاطر نداشتن تلفن همراه، منتظر شنیدن اخبار دیگران بود، نمایندهٔ حزب چپ بود و البته علاوه بر این، بیچاره کسی را نداشت که به او زنگ بزند، زیرا در شهر، تنها زندگی میکرد و خانوادهاش در شهرستان بودند.
Reviews
There are no reviews yet.