کتاب بازگشت شازده کوچولو

موضوع کتاب بازگشت شازده کوچولو چیست؟

شازده کوچولو که دیگر در سیاره‌ی خود احساس رضایت نمی‌کند، باری دیگر برای کاوش در پهنه‌ی هستی عازم سفر می‌شود و بدین ترتیب سفر استثنایی دیگری به درون رازها و شادی‌های یک زندگی پرمعنی را آغاز می‌کند.

در واقع این کتاب دنباله‌ی اثر محبوب و به یاد ماندنی شازده کوچولو است. در این داستان شازده کوچولو که حالا جوان و بزرگ شده به ما گوشزد می‌کند که انسان بودن به راستی به چه معناست و با همه‌ی جنبه‌های حکمت، زیبایی و شگفتی، برای شما از اهمیت بزرگداشت زندگی سخن می‌گوید.

کتاب بازگشت شازده کوچولو (The Return of the Young Prince) داستان سفر شازده‌ کوچولو به مناطق متروکه و بیابانیِ پاتاگونیا است و این‌که چطور فرصتی ایجاد می‌کند که فردی بزرگسال، با نوجوانی که از ناکجاآباد آمده، هم‌کلام شده و او را ترغیب کند که ورای ظاهر را ببیند. این داستان، به نوعی آغازگر سفر از نوجوانی به دنیای جوانی است و بازگشتی به نخستین اصول بزرگسالانی که احساس می‌کنند از اصل خود دور مانده‌اند.

به دلیل نوستالژی بودن اسم و داستان شازده کوچولو و همچنین پاکی و معصومیت دنیای کودکان، در ترجمه این کتاب نیز از واژه شازده کوچولو استفاده شده، تا ارتباط شما را با این قهرمان دانا و مانای زندگی حفظ کرده باشد، اما واقفیم که شازده اکنون بزرگ شده است.

از جانبی دیگر بازگشت شازده‌ کوچولو را می‌توان یک نوع کتاب راهنمای انسان معاصر دانست که در قرن بیست و یکم، توسط مردی متّکی بر قوت قلبِ برخاسته از دلسوزی نوشته شده است. نویسنده خواهان تغییرات اساسی در جامعه‌ای با ساختارهای ناکارآمد سیاسی، اجتماعی و اخلاقی است که شجاعت تزریق امید را در سیستم آموزشی ندارد.

کتاب بازگشت شازده کوچولو برای ما نوعی تمثیل است برای بازگشت به ارزش‌هایی که هیچ‌گاه نباید آن‌ها را ترک می‌کردیم: اهمیت دوستی، خانواده، جامعه و دلسوزی؛ ستون‌های هر جامعه‌ی متمدن. این کتاب راه را برای ما روشن کرده و به ما کمک می‌کند جادوی عشق و توان آن در تغییر هر چیزی را گرامی داشته و آن را سرلوحه‌ی زندگی خود قرار دهیم.

جملات برگزیده بازگشت شازده کوچولو:

– بشر همیشه ظرفیت بالایی در توجیه خودش داره؛ بشر تقصیراتش رو گردن کمبود عشق، آموزش و مشکلات روزمره‌ش می‌ندازه. حتی ممکنه خودش رو در نهایت متقاعد کنه که پا رو از حدی فراتر نذاره؛ چون ممکنه براش تهدیدآمیز یا خطرناک باشه.

– باید شهامت تغییر و رشد رو داشته باشی. ما همیشه باید برای دست کشیدن از موقعیت امن و راحتمون آماده باشیم و بارها و بارها به جنگ مشکلاتمون بریم. تا وقتی که قانع بشیم که مشکلاتمون حل شد

– بهترین روش برای حل یه مشکل، اینه که در درجه‌ی اول به شکل «مشکل» بهش نگاه نکنیم، بلکه به دید یه «چالش» یا یه «مسأله» بهش نگاه کنیم. در واقع، مانع هم همینه، ولی باید بتونی با نگرشی مثبت باهاش روبه‌رو بشی، تا ذهنت رو باز کنه و در آینده بتونی راه‌حل‌های بیشتری برای حل مشکلت پیدا کنی. ببین! تو باید خدا رو به خاطر گرفتاری‌های عجیب و غریبت شکر کنی.

– دنیای افکار و احساسات، جهان مادی رو دنبال خودش می‌کشه. همه چیز، همونطوری که تو بهشون فکر می‌کنی، اتفاق می‌افتن.

– من فکر می‌کنم هدف اصلی زندگی، آموختنه. هر چه آگاهیمون رو بالاتر ببریم، بهتر و موشکافانه‌تر می‌تونیم به معنی ذاتی اتفاقات پیرامونمون پی ببریم. گاهی اوقات منکر درد و رنج‌هایی میشیم که می‌تونن بزرگ‌ترین غنای معنوی رو برامون به ارمغان بیارن. بنابراین تو هر شرایطی که هستیم باید خدا رو به خاطر فرصتی که برای کمال در اختیار ما گذاشته شکر کنیم. تقدیر همیشه راهی رو پیش پای ما می‌ذاره که در برابرش بیشتر مقاومت می‌کنیم یا چیزهایی که دیرتر می‌پذیریم.