معرفی کتاب اطلس دل ها
کتاب اطلس دل ها نوشتهٔ برنه براون و ترجمهٔ زهرا جیرانی است. انتشارات محراب دانش این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر طرحی برای پیوند معنادار و زبانی برای انتقال تجربههای انسانی را در بر دارد. آیا شما مهارت بیان احساسات خود را دارید؟
درباره کتاب اطلس دل ها
کتاب اطلس دل ها کوشیده است تا برای همهٔ آدمها مناسب باشد. نویسندهٔ این کتاب، برنه براون، باور دارد که با داشتن قلبی ماجراجو و نقشههایی درست میتوانیم به هر جایی سفر کنیم و هیچگاه از گمشدن نترسیم؛ حتی وقتی نمیدانیم کجاییم. کتاب اطلس دل ها در ۱۳ بخش نوشته شده است. این کتاب دربارهٔ ۸۷ احساس منحصربهفرد انسانها است. نویسنده معتقد است معنای واقعی انسانیت را باید در احساسات جستوجو کرد. او در این اثر حاصل سالها تحقیق در زمینهٔ تجربههای احساسی را با خوانندهٔ کتاب خود به اشتراک میگذارد.
کتاب اطلس دل ها به ما میگوید که توصیف چیزی که شاهد آن هستیم کار دشواری نیست، اما زمانی که از ما میخواهند احساسات خود را نسبت به لحظه یا اتفاق خاصی بیان کنیم، معمولاً بیشتر از چند جمله برای گفتن نداریم. گاه ممکن است هیچ کلمهای برای بیان هیجاناتتان پیدا نکنید. واقعیت این است که با وجود قدرت پیشبینی بالای ما درباره واکنش بدن نسبت به حوادث، زمانی که از قلمرو احساسات حرف میزنیم بیشتر ما گیج و نامطمئن هستیم. دنیای عواطف برای بسیاری از ما مرموز، دستنیافتنی و ترسناک است که البته عجیب نیست، چون خیلی در این مورد حرف زده نمیشود. افزونبر این فرهنگ خانوادگی و ملی برخی از کشورها نیز به ما یاد میدهد عواطف خود را به موارد خاصی محدود کنیم و در سالهای کودکی به ما تفهیم میکند که دیگران علاقهای به شنیدن اینکه چقدر غمگینیم، تا چه حد مستأصلیم یا امروز از فرط شادی میتوانی پرواز کنیم، ندارند.
برنه براون، سخنران معروف تدایکس، در کتاب اطلس دل ها توضیح میدهد چگونه تجربیات شخصی، او را بهسمت تحقیق دربارهٔ شناخت احساسات سوق داده است.
خواندن کتاب اطلس دل ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب اطلس دل ها
«فصل هفتم: جاهایی که با دیگران میرویم
دلسوزی و همدلی
در کل جامعهٔ پژوهشی و جامعهٔ بالینی، بحثهای جالبی حول نقش دلسوزی و همدلی، هنگام ارتباط با افرادی که مشکلی دارند، وجود دارد. برخی افراد میگویند دلسوزی بهترین پاسخ است و برخی میگویند همدلی بهترین پاسخ است. و بعضی هم معتقدند هر دو به دلایل متفاوت لازماند. همه سعی میکنند این پرسش را پاسخ دهند:
بهترین راه برای کمک و ارتباط با افرادی که مشکلی دارند، بدون اینکه مشکل آنها را به مشکل خودمان تبدیل کنیم، چیست؟
این بحث مهمیاست که گاهی افرادی تصاحبش میکنند که تعاریفی تازه، دلخواه و کاملاً متفاوت از نحوهٔ استفادهٔ معمول واژهها ارائه میکنند. آنها معانی را تغییر میدهند و بعد ادعا میکنند که این هیجان، باتوجهبه تعریف جدیدشان، بد است. برای مثال، ممکن است کسی بگوید که همدلی به خود گرفتن تمام احساسات طرف مقابل است، و سپس ادعا کند که همدلی بد است. متأسفانه این رویکرد اکثراً خودخواهانه و گمراهکننده است و ارزشی برای نحوهٔ استفادهٔ ما از این واژه قائل نیست. به عقیدهٔ من اکثر این حقهبازیهای زبانی برای ارضای تمایل به خلافگرابودن است. عنوانی جذابتر و گمراهکنندهتر از کشفی نیست که نشان میدهد آنچه فکر میکنیم برایمان خوب است درواقع برایمان خوب نیست: «همدلی برایتان بد است!»
درمورد زبان، من مردمباورم. نحوهٔ استفادهٔ ما از زبان، بهاندازه یا حتی بیشتر از تعاریف دلخواهی که بر اساس تجربههای زیسته نیستند، مهم است. اگر پژوهشی قرار است به مردم خدمت کند، باید تجربههای آنها را انعکاس دهد.
تفاوتهای عمدهای میان دلسوزی و همدلی وجود دارد که درک آنها برای ارتباط با دیگران حیاتی است.
همچنین تعاریف و انواع مختلفی از همدلی وجود دارد. باتوجهبه تحقیقات خودمان و آنچه دیگر متخصصان این حوزه انجام دادهاند، این مسئله را حل خواهم کرد.»
Reviews
There are no reviews yet.