معرفی کتاب و سپس هیچکس نبود
کتاب و سپس هیچکس نبود نوشتۀ آگاتا کریستی با ترجمۀ سودابه مرادنیا در انتشارات باران خرد به چاپ رسیده است. این کتاب، همچون سایر داستانهای آگاتا کریستی در قلمرو جنایی و تعلیق قرار دارد. داستان دربارۀ ۱۰ نفر است، ۷ مرد و ۳ زن که توسط فردی مرموز به جزیرهای به نام جزیرۀ زنگی دعوت شدهاند. همگی در یک چیز با هم اشتراک دارندک: در گذشته باعث مرگ کسی شدهاند. آنها خیلی زود متوجه میشوند فرد مرموز قصد کشتنشان را دارد. او قربانیها را بر اساس یک شعر قدیمی انتخاب میکند.
درباره کتاب و سپس هیچکس نبود
کتاب و سپس هیچکس نبود، یکی از داستانهای مشهور ادبی جهان است و بهگفتهٔ آگاتا کریستی، سختترین و بهترین داستانی است که خلق کرد. کتاب بر اساس شعر و داستانی کودکانه به نام ۱۰ کاکاسیاه کوچک نوشته شده است. این داستان در زبان فارسی با نامهای مختلف به چاپ رسیده است.
۱۰ نفر، ۷ مرد و ۳ زن، توسط افرادی بهظاهر مختلف دعوت میشوند که تعطیلات خود را در جزیرهای دورافتاده به نام جزیرهٔ زنگی بگذرانند. بعضی از آنها قبلاً یکدیگر را میشناختهاند؛ اما بیشترشان قبل از رفتن به جزیره هیچگاه یکدیگر را ندیده بودهاند. این ۱۰ نفر هرکدام بهگونهای در گذشتهٔ خود باعث قتل یک فرد شدهاند. پس از گذشت مدتی در جزیره، آنها متوجه میشوند که همگی از سوی یک فرد به آنجا دعوت شدهاند. آن فرد اگرچه در جزیره نیست، از راز همهٔ آنها آگاه است. اوضاع برای آنها مغشوش میشود. آن فرد مرموز شروع به قتل تکتک آنها به روشی عجیب میکند. او این قربانیان را با اقتباس از شعری کودکانه به نام ۱۰ کاکاسیاه کوچک به قتل میرساند.
شعر کاکاسیاه این است:
ده کاکاسیاه کوچک رفتند شام بخورند،
یکی خود را خفه کرد و سپس نه تا باقی ماندند.
نه کاکاسیاه کوچک تا دیروقت نشستند،
یکی به خواب رفت و سپس هشت تا باقی ماندند.
هشت کاکاسیاه کوچک به دِوُن رفتند،
یکی گفت همینجا میمانم و سپس هفت تا باقی ماندند.
هفت کاکاسیاه کوچک هیزم میشکستند،
یکی خود را تکهتکه کرد و سپس شش تا باقی ماندند.
شش کاکاسیاه کوچک با کندو بازی میکردند،
یکی را زنبور نیش زد و سپس پنج تا باقی ماندند.
پنج کاکاسیاه کوچک به دادگاه رفتند،
یکی قاضی شد و سپس چهار تا باقی ماندند.
چهار کاکاسیاه کوچک به دریا رفتند،
یکی را ماهی قرمز بلعید و سپس سه تا باقی ماندند.
سه کاکاسیاه کوچک به باغ وحش رفتند،
یکی را خرس بزرگی بغل کرد و سپس دو تا باقی ماندند.
دو کاکاسیاه کوچک در آفتاب نشتند،
یکی سوخاری شد و سپس یکی باقی ماند.
یک کاکاسیاه کوچک تنها ماند،
او رفت و خود را دار زد و سپس هیچکدام باقی نماندند.
هر کدام از این ۱۰ نفر بر اساس این شعر کودکانه با همان روش عجیب به قتل میرسند و در پایان هیچکس در جزیره باقی نمیماند.
خواندن کتاب و سپس هیچکس نبود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به همۀ دوستداران ادبیات جنایی، رازآلود و تعلیق پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب و سپس هیچکس نبود:
«در گوشهٔ واگن درجهٔ یک مخصوص سیگاریها، آقای قاضی وارگرایو تازه از روی صندلی بلند شده، یک سیگار برگ روشن کرده و باعلاقه به اخبار سیاسی روزنامه تایمز چشم دوخته بود.
روزنامه را زمین گذاشت و از پنجره به بیرون خیره شد. مردم داشتند در میان سامرست میدویدند. نگاهی به ساعت خود انداخت ـ دو ساعت دیگر مانده بود.
او تمام آنچه را که در مقالات دربارهٔ جزیرهٔ سرباز آمده بود در ذهن خود مرور کرد. خریدار اصلی آن یک میلیونر آمریکایی و دیوانهٔ قایقسواری بود. او یک خانهٔ مدرن و لوکس در این جزیرهٔ کوچک در سواحل دِوُن ساخته بود. حقیقت تأسفآور این بود که همسر سوم و جدید این میلیونر آمریکایی دریانورد خوبی نبود و همین باعث شد تا خانه و جزیره را برای فروش بگذارند. آگهیهای درخشان و متفاوتی در روزنامهها چاپ شدند؛ و سپس اولین اظهارات مبنی بر اینکه آنجا توسط آقای اُوِن خریداری شده با تیتر درشت به چاپ رسید. پس از آن شایعات نویسندگان آغاز شد. جزیرهٔ سرباز توسط خانم گابریل تورل ستارهٔ سینمای هالیوود خریداری شد! او قصد داشت ماهها به دور از مردم در آنجا زندگی کند! مجلهٔ بیزیبی با ظرافت اشاره کرده بود که آنجا قرار است اقامتگاه سلطنتی باشد؟! آقای مری ودر زمزمه کرده بود که برای ماهعسل خریداری شده ـ و سرانجام لرد جوان آن را به کوپید واگذار کرده بود! جوناس با اطمینان میدانست که توسط اَدمیرالتی خریداری شده تا آزمایشات دشواری را آنجا انجام دهد.»
جزیرهٔ سرباز در صدر خبرها بود!»
Reviews
There are no reviews yet.